پخش زنده رادیو
۱ آنگاه فرشتهٔ پر قدرت دیگری را كه از آسمان پایین میآمد، دیدم. او با ابری پوشیده شده بود و رنگینكمانی به دور سرش بود. چهرهاش مانند خورشید میدرخشید و ساق پاهایش مثل ستونهای آتش بود.
۲ در دستش طومار كوچک باز شدهای بود و پای راستش بر دریا و پای چپ او بر خشكی قرار داشت.
۳ آنگاه فریاد بلندی مانند غرّش شیر برآورد و همینکه او سخن گفت، رعدهای هفتگانه فریاد برآوردند.
۴ من آماده شدم كه آنچه را كه رعدهای هفتگانه میگفتند بنویسم، امّا صدایی را از آسمان شنیدم كه میگفت: «آنچه را كه رعدهای هفتگانه گفتند، در دل خود نگهدار و آن را ننویس.»
۵ آنگاه دیدم فرشتهای كه به روی دریا و خشكی ایستاده بود، دست راست خود را به سوی آسمان بلند كرد
۶ و به آنکس كه تا به ابد زنده است و آسمان و زمین و دریا و هرچه در آنهاست را آفرید، سوگند یاد كرده گفت: «دیگر تأخیری نخواهد شد!
۷ بلكه در آن روزهایی كه فرشتهٔ هفتم شیپور خود را به صدا درمیآورد، نقشهٔ مخفی خدا انجام خواهد شد، همانطور كه به بندگان خود یعنی انبیا وعده داده بود.»
۸ بعد همان صدایی كه من از آسمان شنیده بودم، باز با من صحبت كرده گفت: «برو طومار باز شده را از دست فرشتهای كه بر دریا و خشكی ایستاده است، بگیر.»
۹ پس به سوی آن فرشته رفتم و به او گفتم كه طومار كوچک را به من بدهد. او به من گفت: «آن را بردار و بخور. اندرونت را تلخ خواهد ساخت ولی در دهان تو مثل عسل شیرین خواهد بود.»
۱۰ پس طومار كوچک را از دست فرشته گرفته، خوردم و آن در دهان من مثل عسل شیرین بود، امّا وقتی آن را خوردم، اندرونم تلخ شد.به من گفتند: «باید یکبار دیگر این پیشگوییها را دربارهٔ امّتها، ملل و زبانها و پادشاهان بسیار بازگو كنی.»
۱۱ به من گفتند: «باید یکبار دیگر این پیشگوییها را دربارهٔ امّتها، ملل و زبانها و پادشاهان بسیار بازگو كنی.»
radiosedayeenjil@gmail.com
+۱ (۸۱۸) ۷۵۱ ۹۷۲۶
استفاده و به اشتراک گذاری مطالب وب سایت با درج نام منبع ( وب سایت و لینک وب سایت ) بلامانع است. و خوشحال می شویم لینک مطالب وب سایت را با دیگران به اشتراک بگذارید (( آنچه می کنیم برای جلال نام خداوند است))